پاییز

ساخت وبلاگ
این پسره دراز، بچه بی غل و غش و صافی به نظر میرسه. خیلی بی غل و غشه. خیلی سالم و صاف و درسته. از یه سری اخلاقاش خوشم میاد. یعنی هرچی بیشتر میگذره بیشتر میشناسمش و بیشتر ازش خوشم میاد. خیلی صادق و صافه. خیلی کم پسر پیدا میشه که اینقدر صادق و صاف و درست باشه. قلبش تمیزه. دروغ نمیگه. قلدره و احساساتشو سعی میکنه نشون نده ولی احساساتیه. صداشو دوست دارم :))))))) صداش نازهههه بچه ها! صدای مردونه کلفت مهربون ناززززییییی داره :)))))))))))))))) متاسفانه درازه :((((((( کاش یه آپشنی بود میشد پسرا رو کوتاه کرد. فکر میکنم که اگه بتونم همینجوری تحملش کنم، بعد یه مدت درازیش هم عادی به نظر برسه. اخلاقای خوبش زیاده. پسر احساسی و دوست داشتنی ای هست. غل و غش ایرانیا رو نداره. درسته. مهربونه. باعرضه هست. فهمیده هست. یکمی بچه مرفه بی درد بزرگ شده خیلی چیزا رو نمیفهمه و خیلی کارا رو نمیتونه انجام بده ولی نسبت به یه بچه پولدار خیلییییی باشعورتره. مهم تر ازون، احترام واقعی ای که به یه زن میذاره رو دوست دارم. دوست داشتنیه. لی برات مینویسم درباره مک مستر. جمعه شب به وقت خودت یادم بیار بچه ها هر سوالی دارین جمعه شب به وقت ایران یادم بیارین بنویسم. دوستون دارم. پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 211 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 4:49

یه دونه از دانشجوهام توی ازمایشگاه کپی مارگو رابیه!! یعنی کپی اون هست!!!!!! کپیشه! رنگ موهاش یه کوچولو تیره تره، ولی کپیییی اونه. اومده علوم پایه میخونه! البته اینجا علوم پایه رو میخونن برای اینکه بعدا برن فوق حقوق بگیرن یا برن مدیریت و بیزینس و نمیدونم ام بی ای و پزشکی و دندون و دارو بخونن.  ولی خوشگله ها!! بچه ها خوشگله هاااا من یه اخلاقی دارم که دوسش دارم اینکه هیچوقت هیچوقت قابلیت ندارم حسودی کنم به زنی. همش یاد میگیرم. حسودی نه. این اخلاقم از بچگی با من بود و دوسش دارم. بچه ها خوشگللهلهههههه ها! ولی خبر دارین که؟ به همون اندازه که توی ایران ملت ابروها و موهاشونو زرد و طلایی و شرابی میکنن، موطلایی های اینجا موهاشونو و ابروهاشونو مشکی رنگ میکنن؟ زیادننننننننن، هرکس دنبال اون چیزی هست که نداره!!!!!! اینا تعدادشون خیلییی زیاده، دختره میبینی بلاانندددد سکسی خوشگل، موهاشو مشکی کرده!! بسم الله! برای همین دخترای چشم ابرو مشکی رو دوست دارن اینجا.  خلاصه آدمی واقعا خلقتش عجیبه!! پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 234 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 4:49

تو کانادا یه ریدینگ ویک هست reading week هفته کتابخوانی مخصوص لیسانسا که مثلا یه هفته کلاسا تشکیل نمیشه تا بچه ها برن مطالعه کنن که البته بچه ها ازون برای عشق و حال و برگزاری Frat party ها استفاده میکنن. این هفته که میاد نه هفته بعدترشه. یکی دو روز ازون هفته رو میخوام با دراز بگذرونم. فکر میکنم که یکی دو روز کافی باشه تا بتونم هم لذت ببرم هم اینکه همدیگه رو بیشتر بشناسیم. فکر میکنم که خیلی خوش بگذره. البته هفته بعد هم میبینمش باز. بقیه شو هم نوشتن مقاله و ریسرچ و این کارا و خوندن درسای این کورسم. جالبه دیروز رفته بودم یه ذره برفا رو تمیز کنم. یه دو متری برف اومده دیگه همه جا رو گرفته. جایی دیده نمیشه. همسایه مون باز اومد حیاطمونو مثل دسته گل تمیز کرد :))))) عزیزم :)))) عاشق اون ماشین برف روبیشم :))) پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 247 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 4:49

دوستان و همراهان قرار نیست نقد کنم خودمونو تو این پست قراره عشقی بنویسم!! من فردای اون روزی که رسیدم در حالی که بدون سیم کارت و گوگل مپز و اینترنت وسط برف نیم متری و در حالی که هنوز میبارید (یه سال و یه ماه و چند روز قبل) راه میرفتم که برم کارت دانشجویی بگیرم! یه پسرو دیدم تو راه. بهش گفتم عمو واسا!!! گفت بلی؟! گفتم من میخوام برم فلان قسمت، تو میشناسیش؟! گفت اره ولی ازینجا نمیره! گفتم تو ایرانی هستی؟! اگه هستی فارسی صحبت کنیم که من بفهمم چی میگه (یکمی لهجه داشت ولی شبیه ایرانیا بود) گفت نه! ولی خاورمیانه ایم! خلاصه رفتیم و رفتیم رفتم عکس گرفتم، کارت دانشجویی گرفتم، درهای اینجا مثل المان سنگین هستن و پدرم در میومد هر درو که باز میکردم. خلاصه این پسره کمکم کرد سین نامبر بگیرم، کارت دانشجویی بگیرم، سیم کارت بگیرم و... بهش گفتم قرار بود هر کدوم اینا رو توی یه روز انجام بدم چون سیم کارت و اینترنت نداشتم. ولی همه رو انجام دادم!! تو همه مراحل با من اومد تو وقتی داشتم مرحله آخرو طی میکردم (آخرین جایی که باید میرفتیم) گفت مریم! الان دیگه تو به کانادا آشنایی، خودت اینو باید انجا بدی و من همینجا توی ماشین منتظر تو میمونم. اگه مشکلی پیش اومد بیا بیرون بهم بگو. گفتم باچه چجم! یادمه همون موقع شماره واتس اپمو ازم گرفت و یه ایمیل هم گرفت که ارتباطو نگه داره. بعد اینکه کارم تموم شد به همون پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 231 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

دو روز بعد قراره با هم رابطه برقرار کنیم :)))))))))) بچه ها :))) خیلی خوشحالم یه جورایی من نه واسه محمد نه واسه دراز همچین اشتیاقی نداشتم که با این دارم. تازه دیشب بهش گفتم که با آدم دیگه در ارتباط بودم. یکمی دنیاش به هم ریخت ولی بعدش فوری گفت (یعنی اصلا نذاشت به ده ثانیه بکشه) اشکالی نداره. اینم بخشی از پروسه رشد تو هست و حتما برات لازم بوده که اینکارو کردی. ولی بچه ناراحت شد :(( ولی خب من بهش تعهدی نداشتم و رابطه ای نداشتم. و تازه اونوقتا بحثم باهاش کرده بودم و کلا جوابشو هم نمیدادم. دوسش دارم! خیلی وقته دوسش دارم! بچه هااااا ازش خوشم میاددددد یه سال و خورده ایههههه راستی خبر دارین که من تا الان اندازه دو برابر یه فوق لیسانس کار کردم؟ و کلی نتیجه و داده دارم؟ ولی خب میخوام بیشترم کار کنم که بادستای پر برم بیرون. البته پدرم دراومده ها. واقعا یه سال و یه ماه و خورده ای یه ریز کار کردم. راستی رفتم شنبه با هم خونه ایم کاموا خریدم که ببافم! نه که به صورت جدی به صورت تفریحی هر از گاهی برای خالی شدن مخ. میخواستم یه شال گردن ببافم هم خونه ایم گیر داد که یا پتو بباف! یا پیرهن کاموایی!! گفتم اکی پیرهن کاموایی میبافم. حالا براتون عکسشو میذارم یکمی که جلو بره. یه کاموای رنگی رنگی خریدم :)) پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 230 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

سلام صبای جدید (جولیا پندلتون نه)

عزیزم چشم.

همه رو میگم.

لطفا شنبه صبح به وقت ایران یادم بیار.

مینویسم همه چی رو درباره اپلای.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 244 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

الان که دارم اینو مینویسم

گروپ میتینگ پرزنتیشن دارم نیم ساعت دیگه (الان شد 25 دقیقه دیگه)

همین.

حس کردم دوست دارم این لحظه رو ثبت کنم.

:)))

بعدا میام براتون مینویسم خیلی چیزا رو.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 217 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

جالبه من خبر نداشتم که جودی آبوت هم خیلی از کلمه "نرمال" استفاده میکنه برای آدمایی که اونا رو نرمال میدونه! و یادم رفته بود که وقتی جودی جرویسو دید، به باباش نامه نوشت و گفت بابا لنگ دراز، برای اولین بار حس نرمال بودن هم دست داد. من هم اون حس رو داشتم. یادم باشه درباره پریشب براتون بنویسم. امروز بعد از پرزنتیشنم فهمیدم که، علوم پایه من رو اسمارت کرد، دقیق کرد، قوی کرد و نیازش داشتم که رشد کنم و یه جور دیگه رشد کنم و فکر کنم. ولی جای من توی محیط آکادمیک ساینس نیست. جای من توی ساینس صنعت میتونه باشه میتونه توی محیط اکادمیک غیر علوم پایه باشه. ولی جای من توی محیط اکادمیک علوم پایه نیست! شخصیت من شدیدااااا فرق داره و به درد این کار نمیخورم و این رشته هم به دردم نمیخوره. علوم پایه مال آدمای دیگه ای هست. بای بای علوم پایه! پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 216 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

سلام بر همه. من یه بیست دقیقه وقت دارم بنویسم بعدش میریم استخر اون یکی صبا، برات یه اسم گذاشتم به اسم صبا کانادا اپلای فوق لیسانسهمین صبا! درباره اینکه چرا میخوام فوق بگیرم و چرا ترنسفر نکردم به پی اچ دی قبلا چند بار اینجا نوشتم. پیداشون کنی بخونی بهت دید میده. درباره اینکه چطوری بیای و چطوری استادو قانع کنی. باز از همون پستها شروع میشه! ه نوشتم که چرا استاد ترجیح میده که دکترا بگیره. ببین کار سختی نیست. تو برای محکم کاری سعی کن معدل بالای هفده داشته باشی تو فوقت، و ضمنا فوقتو بگیر. ول نکن. هم برای توصیه نامه ها هم برای مقاله احتمالی چون برای فاند گرفتن توی فوق لیسانس یه پوئن بسیارررر مثبت هست، هم برای اینکه آشنا تر بشی به ریسرچ هم اینکه دیگه قبول شدی یه سالم خوندی الان چرا ول کنی؟!! قرار نیست پشت کنکور بمونی که! موقعی که داری مکاتبه میکنی با استادا، میگی برای اینکه بیشتر با ریسرچ آشنا بشم توی کشور کانادا و یا این رشته برام جدید پس میخوام از فوق شروع کنم، بهشون میگی که میخوای برای فوق بیای. اگه رزومت جالب توجه باشه و داستان خوبی داشته باشی بهت میدن پذیرش. قرار نیست رزومه محشری داشته باشی همین رزومه عادی ولی داستان قشنگ. یادت نره این چیزا رو بزرگ نکن برای خودت. تو پذیرش فوق میگیری اگه بخوای. منم فوق داشتم ولی فوق مجدد پذیرش گرفتم. اگه بگی وای نمیشه بدبخت میشم واقعا نمیشه! پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 278 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

یکی از چیزایی که دارم روش کار میکنم. بیشتر گوش کردن و کمتر حرف زدن هست. باید رو این کار کنم. درباره زبان خوندن زینب زبان با تمرین حاصل میشه. زبان یاد گرفتن با زیاد خوندن زیاد نوشتن زیاد گوش کردن و زیاد حرف زدن به دست میاد. مخصوصا زیاد خوندن و زیاد نوشتن و زیاد گوش دادن. اینکه سمپل برداری و روشون کار کنی. ریز ریز حاصل میشه. قرار نیست یه شبه قوی بشی. ولی اگه هر روز منظم کار کنی و بعد یه ماه بری یه امتحان آزمایشی بدی، و دو ماه بعدشم خوب کار کنی واقعا تموم میشه تافل. اگه برگردم به گذشته یه جور دیگه زندگی میکنم و یاد میگیرم. برای همین بهت میگم اینا رو. هر سری که تکرار میکنم تماشای انیمیشن بابا لنگ درازو، حس میکنم بزرگتر شدم. خدایا شکرت. پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 238 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

تو اقوام من 4 تا بیماری ارثی هست. یکیش ناراحتی ریه و دیابت هست یکیشم ناراحتی کلیه و سرطان خون هست. برای همین برای ما، ازدواج فامیلی رو قدغن کردن هم ازینور هم ازونور. من یه چند تا از اقوامم به خاطر سرطان خون از دنیا رفتن. دختر عموم که بچه زیر 5 سال سن داره، سراطن خون بدخیم گرفته و دارن پیوند مغز استخوان میکنن براش. مادر و پدرس که ازدواج فامیلی داشتن با هم، و هر دو تحصیل کرده هر دو آدم حسابی هر دو برو بیا دارن، الان جواب تلفنا و پیامای هیچ کس رو نمیدن و تازه فامیلای زن عموم هم جواب کسی رو نمیدن. دلیلشم اینه که مثلا شکستن دست که نیست، که بگن آره دستش شکسته و خوب میشه. سرطانه. اونم برای بچه 5 ساله. نمیخوان به کسی جواب بدن و بگن اره مریضه. نمیخوان کسی بفهمه ک بچه اینا مریضه و خوشحال بشه. حتی جوابای آزمایشو نمیذارن کسی بخونه. اون یکی عموم که دکتره رفته زواشکی برگه های ازمایشو کش رفته و خونده همه رو و فهمیده که سرطان خون داره بچه و باید پیوند مغز استخوان بشه و یه کلیه شو هم بردارن چون اونم به خاطر مجاورت توده کثیف توی خون که موندگار شده اونجا از بین رفته. عموم و زن عموم دارن یاد اون ده دوازده سال قبل میفتن که خودخواهانه با هم ازدواج کردن. عموم زن عموم رو دوست نداشت زن عموم رو بابابزرگم با وعده و وعید به عموم داد بهش گفت یا این فامیلمو میگیری و تمام زندگیت برای همیشه تا آخر عمرت تا پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 242 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

صبای کارشناسی ارشد مهندسی  مدرک اگه بخوای ازاد کنی به هر حال اگه فقط برای لیسانست منتظر بمونی یه سال طول میکشه برای فوقتم. برای جفتشم با هم باز کلا یه سال. پس فرقی نداره که دختر خوب. برای کار داوطلبانه پرزنتیشن ارائه دادن برای افراد مسن در retirement house ها از طرف دانشگاه ثبت نام کردم. برای دل خودم. آدمای پیر رو دوست دارم. اونایی که تو اسایشگاه هستن رو خیلی دلم میسوزه براشون. ترحم نیست. هم دردیه. دوست ندارم پیر بشم. پیرها رو خیلی دوست دارم. وقتی تو به من میگی هفتاد و پنج سالشه طرف، من دلم آب میره براش :)))) ولی همزمان از خودم میپرسم چجوری زنده میمونه؟  دوست ندارم به اون سن برسم. نهایتا توی 50 سالگی دوست دارم بمیرم. امیدوارم که بیشتر ازون زنده نمونم. ولی دوسشون دارم چون دوسشون دارم میرم پیششون میرم درباره موضوعات مختلف پرزنتیشن ارائه بدم. هر ماه یه بار، هر بار ده دقیقه. حسش خوبه تو ایران هم اسایشگاه میزفتم. رشته اول که میتونم درباره ش حرف بزنیم اجباری رشته خودم هست دومی رو گلوبال وورمینگ انتخاب کردم. نه به خاطر علاقه فراوونم، چیزای دیگه ای هم هست که اندازه همین گلوبال وورمینگ نگرانم براشون و حتی بیشتر. ولی نمیخوام برم درباره زندانیای سیاسی برای اینا صحبت کنم یا کودکان فقر که دپرشن بگیرن. گلوبال وورمینگو اینا میتونن هضم کنن و حتی براش تلاش کنن که کمتر بشه. دلم یه آدمی رو م پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 236 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

امروز متوجه شدم که آدمها عوض میشن. آدم ها سنشون که میگذره محافظه کارتر میشن دیگه تن به کارهای قبلی نمیدن من با خیلی از ایرانیا صحبت کردم و میکنم همشون ترجیح میدن بمیرن ولی توی ایندیگو و استارباکس کار نکنن. خیلی تعجب میکنم! کاری که نونی که ازش درمیاری حلال باشه، و شرافت داشته باشه ،خب چه ایرادی داره موقتا توی استارباکس یا هرجا کار کنی؟ موقته! بعد باز هم جایگاهتو پیدا میکنی و رشد میکنی! خیلی متعحب میشم از آدمها مخصوصا از پسرهای ایرانی برای همینه بدبختها تنهان! ایران و خارجم نداره. خدایا یه دونه پسر ایرانی نرمال به من نشون بده! یه دونه! دیگه دهنمو برای همیشه میبندم! یه دونننهههههه همه مغرور همه خودحواه همه تنها همه بدبخت پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 211 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

امشب یا فردا پریود میشم!

قرار بود ده فوریه پریود بشم!

ولی باز زودتر

اون سری هم یه هفته دقیقا هفت روز زودتر پریود شدم!

دوستم میگفت شاید کیست داری.

ولی همش به خاطر فشار کار هست به نظرم.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 210 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

یا دخترایی که باهاشون دوستم خیلی ساده ان در مقایسه با پسرا

یا من دیوسم و هفت خط.

یکیشه.

ولی اخه من ساده ام و سیستمم ساده هست.

پس اینا کسخلن بعضیاشون.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 238 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

امروز میان ترم دارم

پنج صبح بیدار شدم که مرور کنم

فکر نکنین خر خونم. از من این چیزا بعیده.

شب ده خوابیدم (نه و نیم اینا) و دیروزم داشتم مقاله  ریپورت و اینا نمینوشتم و پرزنتیشن آماده میکردم.

صبح پاشدم ضربتی فرمولها رو حفظ کنم :))))

برای من دعا شود :))) لطفا :)

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 230 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

الان که دارم برای امتحان statistical mechanics and thermodynamics اماده میشم

تازه تازه داره دوزاریم میفته که واقعا به من چه آرینیوس و بولتزمن و مابقی چه کاری کردن؟!

اه!

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 240 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

امروز تو گروپ میتینگ بودیم. استاد داشت میگفت اکی نظرتون درباره میان ترم چی هست. هرکی یه زری میزد آخه کاناداییا جرات ابراز نظر ندارن. همشون معدلاشون درب و داغونه ولی هیچوقت جرات نمیکنن بگن استاد مثلا سوالا سخت بود یا بچه ها این قانون آزمایشگاه درست نیست من با هم خونه ایام که دانشجوی لیسانسن حرف زدم گفتن همینطوره. گفتن از بچگی به ما گفتن موافق همه چیز باش و سرتو بنداز پایین چون تو این کشور هیچ نگرانی ای نخواهی داشت که اعتراض کنی. پس ول کن همه چی رو. خلاصه به استاد گفتم استاد میان ترم ما زمانش کم بود من میتونستم نمره کامل بشم به شرطی که وقت بیشتر میداشتم. استاد گفت چشم مریم دفعه دیگه خیلی بیشتر وقت میدم (چون 10 تا سوال بود، هر کدوم 5 تا زیر سوال داشت، میشه 50% کلش 50 دقیقه، آخه انصاف نیست) همون موقع یه پسر چینی برگشت گفت من تو بیست دقیقه تمومش کردم (خالی بست، بیست دقیقه نبود، طول کشید، آخر پنجاه دقیقه که استاد گفت بیارین، آورد برگه شو) استاد حتی نگاهش هم نکرد. دوباره بهم نگاه کرد گفت این سری بییشتر وقت میدم :)) اون یکی چینی برگشت گفت به همین خیال باش مریم! بیشتر بهت میده، سه ثانیه بیشتر میده. دیگه استاد خواست بلند شه اینا رو بزنه. گفت دیگه ولش. بارها شده حرف رو هوا زدن بعد که یکی ناراحت شده گفتن منظوری نداشتم و نمیدونم نیمه هوشیاریم و خوابمون میاد و جدی نگیر. من ولی اهمیت نمیدم. بعد م پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 233 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

این غکسا رو ببینین: این دقیقا موقعیت اتاق من توی این خونه هست،  خونه ما یه بیسمنت داره که دو نفر توش زندگی میکنن و یه طبقه ماست که سه نفر توش زندگی میکنیم. اتاق من دقیقاااا اینجای خونه هست. این دقیقا اتاق منه فقط اتاق من یه پنجره داره. میزمم دقیقا همونجاست :))) گفتما یه جایی فانتزی زدم چرا پس جرویس من نمیاد؟! :)) پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 228 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39

من یه داداش بزرگ میخوام

خب کی رو فخر بفروشم به دوستام؟

من یه دااش بزرگ میخوام!

یکی که ازش حرف بزنی همه دلشون آب بره! بعدم بگی داداشمه!

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 224 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39